بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 193
به نام حضرت دوست
سایت موسسه آموزشی پرورشی رستگان به آدرس mrastegan.ir آماده بهره برداری شد
در این سایت به خصوص در بخش دانشنامه سلوکی، ذیل واژه های سلوکی و اخلاقی مطالب بسیار مفیدی عرضه شده و می شود که برای طالبان خودسازی و سلوک دینی مفید است.
همچنین آثار موسسه در آن معرفی شده است که برای تهیه می توانید با مدیر سایت تماس حاصل نمایید.
برای دسترسی به سایت لطفا این آدرس را کپی و در نوار آدرس صفحه درج نمایید http://www.mrastegan.ir
کتاب روش خودسازی و روش خودشناسی و وادی ایمان و وادی بیداری از مجموعه سلوک قرآنی اثر حجه الاسلام سید مصطفی علم خواه منتشر شد. برای تهیه می نوانید با مدیر وبلاگ یا سایت موسسه آموزشی پرورشی رستگاران تماس بگیرید.
09192530040
به اطلاع طالبان کمال و خودسازی می رسانیم
تاکنون چهار جلد از مجموعه سلوک دینی اثر سید مصطفی علم خواه منتشر شده و به زدوی مجلدات دیگری از آن منتشر خواهد شد.
برای تهیه به سایت موسسه آموزشی پرورشی رستگان یا شماره 09192530040 تماس حاصل شود
این مجموعه، دوره کاملی از اخلاق اسلامی و سلوک دینی، برای وصول به کمال انسانی بر اساس اندیشه توحیدی قرآن کریم و ائمه اطهار (ع) تدوین یافته و دارای ویژگیهای منحصربهفردی ازجمله برنامه منظم، پویا و گامبهگام است که ابتدا مراحل سلوک اخلاقی و سپس گامهای سلوک عرفانی را بهصورت منسجم و مفصل برای طالبان کمال توضیح میدهد!
شرح مختصری درباره عناوین محتوایی مجموعه سلوک دینی:
روش خودسازی؛ این کتاب به تعریف خودسازی و بیان عرصهها، شرایط و موانع، روش برنامهریزی سلوکی و آثار و نتایج خودسازی اختصاص دارد.
روش خودشناسی؛ این کتاب درباره شناخت نفس، ذهن، استعداد، شخصیت و نقایص خود، به سالک کمک مینماید و از جهتی او را برای وارد شدن به خودسازی آماده میکند.
وادی بیداری؛ این کتاب به مباحث مربوط به عوامل غفلت و ضرورت بیداری معنوی انسان پرداخته است.
وادی سلامت؛ این کتاب در زمینه سلامت و معیشت و اخلاق فردی و سبک زندگی، راهنمای سالک است.
وادی حقیقت؛ این کتاب در زمینه سلوک نظری تألیف شده و راهبرد و راهکارهای دستیابی به حقیقت را بیان میکند.
سیر مطالعات اسلامی؛ این کتاب روش سیر مطالعاتی را میآموزد و منابع و کتابهای مورد نیاز برای مطالعه را معرفی مینماید.
وادی ایمان؛ این کتاب مباحث مربوط به ایمان و ارکان آن شامل (توکل، رضا، تفویض، تسلیم) را شرح میدهد و قلب سالک را برای ورود به سلوک عملی آماده میسازد.
وادی اخلاص؛ این کتاب به مبانی توحیدی سلوک قرآنی و اخلاص در بندگی و عوامل و مراحل و نتایج کلی آن میپردازد.
وادی حریت؛ این کتاب در باب حریت و آزادی معنوی و تزکیه نفس از حجابها و موانع سلوک، ارائه طریق مینماید.
وادی رضایت؛ این کتاب، اهمیت و روش وصول به مقام رضایت و قرب فرایض، از طریق اطاعت و تسلیم شدن در برابر فرمان الهی را شرح میدهد.
وادی ولایت؛ این کتاب جایگاه تمسک به مقام ولایت و ضرورت و روش توسل به اولیای معصومین (ع) که واسطههای فیض الهی هستند را تبیین میکند.
وادی جامعه؛ این کتاب ضرورت اخلاقی کسب بینش و بصیرت سیاسی، اجتماعی و برخورداری از روحیه انقلابی و ولایت محوری و مشارکت در دفاع از ارزش های دینی و جهاد و همکاری عملی در پیشبرد اهداف و آرمان های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی نظام اسلامی و تعاون و همیاری اجتماعی و کمکرسانی و خدمت به خلق را توضیح میدهد.
وادی اخوت؛ این کتاب درباره صفات شخصیتی و حسن معاشرت و دوستی با برادران ایمانی، در حوزه اخلاق اجتماعی، تدوین یافته است.
وادی سکوت؛ این کتاب درباره آداب گفتگو و ضرورت سکوت در قبال گناهان زبان و آفات سخن است و به بخش دیگری از اخلاق اجتماعی میپردازد.
وادی محبت؛ این کتاب به سلوک عبادی مستحب، (نحوه ارتباطگیری خاص معنوی با خدای متعال) اختصاص دارد و نتیجه آن وصول سالک به مقام قرب نوافل و محبت پروردگار است.
وادی معرفت؛ این کتاب نیز در باب ذکر و ریاضت عرفانی به نگارش درآمده و در طریق وصول به فناء فی الله و معرفت شهودی و مقامات معنوی، راهنمای سالک است.
ولایت شرط توحید!
علت اهمیت ولایت و رهبری در اسلام هم به خاطر همین جایگاه شرطیت ولایت نسبت به توحید است.
راهبرد اصلی دین ما توحید است و اگر کسی در راه توحید و خداپرستی قرار بگیرد، به کمال مطلوب انسانی می رسد، اما به یک شرط، و آن تبعیت از مقام ولایت و امام معصوم (ع) است.
شرط، اگر چه به تبع مشروط اهمیت پیدا می کند، مانند وضو که شرط نماز است، ولی جایگاهش به گونه ای است که بدون آن مشروط محقق نمی شود.
آنچه برای انسان مهم نماز است، نماز باعث قرب انسان به خدا می شود، اما به شرط اینکه نمازگذار وضو داشته باشد. اگر وضو نداشته باشد نمازش باطل است و بدرد نمی خورد.
ولایت هم در دین ما چنین جایگاهی دارد، آنچه مهم است توحید است، اما همین توحید بدون ولایت محقق نمی شود و کمال آور نیست.
حضرت رضا (ع) در روایت سلسله الذهب از قول خدای متعال فرمودند: کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی. خدای متعال فرمود: کلمه توحید پناهگاه من است هر کسی که در این پناهگاه وارد شود از عذاب من ایمن خواهد بود.
در این روایت امام هشتم (ع) به نقش راهبردی توحید برای نجات انسان از عذاب و رسیدن به بهشت و سعادت اشاره کرده است.
منتهی بعد از افاضه این قسمت از روایت تاکید می کنند و می فرمایند: بشروطها و انا من شروطها.
یعنی توحید برای اینکه پناهگاه انسان باشد، شرط دارد و شرط آن ولایت است و من یکی از کسانی هستم که ولایت دارم.
این روایت مهم به خوبی به نقش اساسی و راهبردی توحید اشاره می کند. البته نقش ولایت هم بسیار مهم است، اما راهبرد اسلام برای تربیت انسان توحید است. ولایت سرپرست و مفسر و مجری توحید در جامعه است.
بدون ولایت، توحید نه تنها مفید نیست، بلکه ممکن است مضر هم باشد و باعث انحراف و افراط گرایی و گمراهی شود.
وهابیت روی توحید بسیار تعصب دارند، اما چون توحید را از ولایت نیاموخته اند و تحت ولایت معصومین (ع) حرکت نمی کنند، به افراط گرایی و انحراف گرفتار شده اند.
در روز غدیر خم هم وقتی پیامبر خدا، على ابن ابیطالب را به ولایت منصوب نمود، خدای متعال آیه اکمال را فرو فرستاد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا (مائده, 3)
در این روز کامل نمودم برای شما دین شما را و اتمام نمودم برای شما نعمت خود را و راضی شدم که توحید ـ توأم با ولایت ـ دین شما باشد.
البته قبل از نصب امیرالمؤمنین به ولایت نیز، خدای متعال در آیه تبلیغ به پیامبر خود چنین خطاب کرده بود: یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته (مائده، 67)
ای پیامبر آنچه به تو نازل شد ـ نصب امیرالمؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو اگر تبلیغ نکنی، رسالت خود را به انجام نرسانیده ای .
بنابر بسیارى تفسیرها ماجراى حدیث سلسله الذهب امام رضا با تاکید روى جملة شرطها و شروطها همان آیه اکمال و آیه تبلیغ را یادآوری می کند و مى گوید:
شرط اساسی کلمة لا اله الا الله پذیرش ولایت و امامت و رهبرى امام معصوم و در پى آن ولایت فقیه در زمان غیبت معصوم (ع) و اطاعت و تبعیت ایشان است.
دلیل اصلی اهمیت ولایت، مقام وساطت در فیض آنها نسبت به خدای متعال است.
انسان کامل چون مظهر تمام اسماء و صفات الهی است، واسطه تمام فیوضات رحمانی به بندگان خداوند هستند.
به همین دلیل تمام خوبی هایی که به انسان در طول تاریخ رسیده و می رسد، از ناحیه انبیاء و اولیای معصوم (ع) بوده است.
آنها هم واسطه هدایت و ولایت خداوند بر مردم هستند، در قوس نزول و هم وسیله قرب انسان به خداوند هستند، در قوس صعود.
در واقع آنها مجرای فیض و هدایت و ربوبیت و شفاعت حضرت حق نسبت به بندگان هستند، توحید را آنها به ما آموخته اند و در حقیقت همه کاره دین و صراط مستقیم اند.
بدون وجود امام معصوم (ع) رابطه ما را خدای متعال قطع می شود و از فیض محروم خواهیم شد، امکان ندارد کسی بدون معصوم (ع) به خدا نزدیک شود و از خدا بهره داشته باشد.
کسی که امام معصوم (ع) ندارد، قطعا گمراه و در دام شیطان اسیر می شود. ما چاره ای جز انتخاب نداریم. یا باید ولایت شیطان را بپذیریم یا ولایت امام معصوم (ع) را. نجات انسان به دست آنها است، آنها کشتی نجات اند.
این مقام در حقیقت همان مقام خلافت الهی است، آنها جانشین خدا در زمین هستند و لذا است که قبولی اعمال انسان منوط به قبولی انسان کامل معصوم (ع) است.
ما وقتی دعا می کنیم از کانال آنها به خدا می رسد و مورد پذیرش واقع می گردد. توبه ما را ابتدا باید آنها قبول کنند تا خدای متعال از گناهان ما بگذرد و از ما راضی شود.
در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: یا ولی الله ان بینی و بین الله ذنوبا لا یاتی علیها الا رضاکم. فبحق من ائتمنکم علی سره و استرعاکم امر خلقه و قرن طاعتکم به طاعته لما استوهبتم ذنوبی و کنتم شفعایی... .
اى ولىّ خدا ! بى گمان ، میان من و خداوند عزوجل، گناهانى است که جز رضایت شما ، آنها را محو نمى کند . پس به حقّ آن که شما را رازدار خود کرده و سرپرستى کارِ آفریدگانش را به شما واگذاشته و فرمانُ بردارى از شما را با اطاعت خود ، همراه کرده ، بخشش گناهانم را [ از او ]بخواهید و شفیعان من باشید.
بنابراین اگر کسی طالب رضایت خدای متعال است، باید ابتدا آنها را راضی نماید. اگر معصوم و امام از انسان راضی شود، رضایت ایشان عین رضایت الهی است.
این موضوعات در دعاها و زیارات به خصوص زیارت جامعه کبیره به وفور آمده است.
هدف واقعی امام حسین (ع) از قیام عاشورا چه بود؟
برای شناخت هدف واقعی قیام امام حسین (ع) باید ابتدا خود امام را بشناسیم.
منظور از شناخت خود امام این است که بدانیم نقش امام حسین (ع) یا اصولا هر امامی در دین اسلام و مذهب شیعه چیست؟ زیرا تنها در این صورت است که می توانیم به هدف واقعی حضرت پی ببریم.
چرا؟ چون امام تنها در محدوده وظیفه و ماموریت خود عمل می کند و امام حسین (ع) هم مانند سایر امامان نقش و ماموریتی داشت که برای تحقق آن تلاش و مجاهدت می کرد و در نهایت برای حفظ آن شهید شد.
یعنی ابتدا باید امامت را تعریف کنیم و ببینیم امام یعنی چه؟ نقش امام در دین چیست؟ تا برسیم به اینکه هدف امام در عاشورا چه بود و چرا امام حاضر می شود از تمام هستی اش برای رسیدن به آن هدف بگذرد و شهید شود.
امام سه وظیفه در قبال دین دارد. 1- تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم در صراط مستقیم توحید و عبودیت. دین چیزی جز مناسک بندگی وعبودیت خداوند نیست. 2- حفظ دین و راه توحید و عبودیت. 3 تشکیل حکومت و اجرای دین در جامعه و اداره جامعه بر اساس قانون اسلام.
ما در اسلام دو چیز سنگین و بسیار مهم داریم. راه و راهبر. توحید و ولایت. راه کمال انسان توحید است و راهبر این راه امام و مقام ولایت است.
به عبارت دیگر، اسلام دینی است که انسان را با توحید و خداپرستی به کمال می رساند، توحید راهبرد اسلام برای تربیت انسان و تعالی جامعه است و ولایت و امامت راهبر راه توحید می باشد.
چیزی که در زمان امام حسین (ع) به خطر افتاده بود، اصل اسلام و توحید بود.
بین امیه برای نابودی اسلام و دین محمد (ص) کمر بسته بود. در چنین شرایطی بود که امام حسین ع قیام می کند.
یزید در شعر معروفش گفته. لعبت هاشم بالملک ولاخبر جاء و لا وحی نزل. یعنی بنی هاشم با ملک بازی کرد در حالی که نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است.
او به کلی اسلام را منکر می شد و چون امام را احیا کنند اسلام می دانست برای حذف و شهید کردن آن حضرت اقدام کرد.
مهمترین مسئولیت امام حسین (ع) در چنین شرایطی حفظ راه توحید است. امام، راهبر، مفسر و حافظ و در نهایت مجری قوانین اسلام و توحید در جامعه می باشد.
گاهی برای اسلام و توحید خطراتی ایجاد می شود که برای رفع خطر حتی امام و مقام ولایت باید قربانی شود. حتی کودک شش ماهه و پیرمرد هشتاد ساله هم باید قربانی شود. حتی خانواده پیامبر (ص) باید به اسارت برود.
اگر راه از بین برود، راهبر دیگر کاربردی ندارد. مهم حفظ راه است. اگر راه بود، قوانین راهبری و شخص راهبر به کار می آید.
خوب حالا می توانیم به صراحت بگوییم:
هدف امام حسین (ع) چیزی جز حفظ اسلام و راه توحید نبود. او در حقیقت برای حفظ و حراست از صراط مستقیم عبودیت خدا قیام کرد و در راه آن از خانواده و مال و جان خود و یاران اش گذشت.
.
بعضی گفته اند: هدف امام حسین (ع) حکومت بود، برخی هم گفته اند: نه حکومت نبود. حقیقت این است که هدف هیچ امامی مستقیما حکومت کردن نیست، حکومت کردن راهی است برای اجرای دین در جامعه.
پس اگر ایشان می توانست حکومت را بدست بگیرد، حتما این کار را انجام می داد، چون تشکیل حکومت اسلامی در راستای یکی از ماموریت های مهم امام، یعنی اجرای دین در جامعه است.
امر به معروف و نهی از منکر هم برای حفظ اسلام است، فلسفه این واجب دینی، چیزی جز حفظ ارزش های توحیدی نیست.
آن حضرت در نامه ای به محمد حنفیه فرمود:
من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم، علی بن ابی طالب (ع) است.
یعنی دیدم اسلام و راه توحید و خداپرستی در خطر است، برای حفظ آن قیام کردم. مهم برای من این است که اسلام و توحید باقی بماند. راه خدا برای امت باز باشد. دین جدم محمد (ص) زنده باشد.
اگر می توانستم با شکست دادن حکومت و تشکیل حکومت اسلامی اسلام را احیا کنم، حتما این کار را انجام می دادم، ولی اکنون که این امکان وجود ندارد، با خون خودم و نزدیکانم اسلام را جاودان خواهم کرد و موفق هم شدند.
امام حسین (ع) در عاشورا یک هدف بیشتر نداشت و آن زنده کردن اسلام و حفظ و حراست از آن بود، اما در مقابل، دشمنان آن حضرت دو هدف داشتند.
آنها هم با اسلام مخالف بودند، هم با ولایت دشمنی دیرینه داشتند. یعنی هم با راه خدا مبارزه می کردند هم با راهبر راه خدا.
نور یقظه و بیداری:
عالمان اخلاقی اولین منزل سلوک را یقظه می دانند. یقظه در مقابل غفلت به معنای بیداری روح از خواب غفلت است.
یقظه نوری است الهی که در دل مومن وارد می شود و او را از خواب غفلت بیدار می کند و باعث می شود با چشم باز حقایق عالم و زندگی را ببیند و آگاهانه زندگی کند.
در کتاب مقامات معنوی آمده است: ای عزیز اولین نوری که به قلب عبد می رسد و قلب عبد بدان منور می گردد، نور یقظه است، این نور به عبد حیات می دهد و او را برای درک نور تنبیه آماده می کند.
وقتی نور یقظه در دل سالک پرتو افکند سالک را به سیر وا می دارد. این نور در تمام مدت سلوک همراه سالک هست.
هر مانعی که از سالک دفع و هر حجابی از او گرفته شود برای او انتباه جدیدی حاصل می گردد. این انتباهات در راه سلوک غیرقابل تصور و غیرقابل تحدید است. بدین معنا که سالک در هر حال در انتباه و بیداری یا یقظه جدیدی خواهد بود.
پس اگر گفته شد، فردی بیدار گشت و متنبه شد، نباید تصور شود، او با یک جلوه به حقیقت واصل گشت. ابتدای سلوک را از آن جهت که قبل از آن عالم بی خبری و بی اطلاعی است یقظه نامیده اند.
سالک وقتی بیدار شد و از لباس عادت خارج گشت و در سلک حق جویان و حق طلبان درآمد، راهی بس طولانی در پیش دارد. معلوم نیست این راه کی به پایان می رسد.
آنچه مسلم است، این است که سالک پیوسته، در حال یقظه و تنبه است. نباید فراموش کرد متیقظ آن کسی است که با توجه و عنایت خاص الهی بیدار شده باشد.
یقظه ای که با تذکر این و آن پدید آید همچون آتش شمع است با یک حمله هوای نفس خاموش می شود. یقظه ای که با توجه حضرت حق پدید آید همچون آتش پروانه است. برای آن خاموشی نیست. با هوای نفس خاموش نمی شود.
سالکی که با عنایت و توجه الهی بیدار گشته، التهاب عجیبی دارد. شب و روز آرام و قرار ندارد. او چون به موقعیت خویش پی برده به جنایات و خیانت های نفس واقف شده، پیوسته برای بهبودی حال خویش در اضطراب است.
این اضطراب و التهاب نمی گذارد او با کسی انس گیرد. از اینجا است که مربی او هم متناسب با حال او دستور می دهد: در راه سلوک و قیام به سوی حق دو به دو و یک به یک بپای خیزید. ان تقوموالله مثنی و فرادی (مقامات معنوی، محسن بینا، ج 1، ص 32)
اهمیت پرستش در زندگی انسان:
انسان فطرتا یک موجود کمال طلب و پرستشگر است و برای رسیدن به کمال و سعادت، حتما معبودی برای خود برمی گزیند و او را می پرستد.
این اتفاق برای تمام بشریت می افتد و تقریبا همه ما از این قانون تبعیت می کنیم. شما کسی را نمی یابید که معبودی برای پرستش نداشته باشد و کاملا بی خدا زندگی کند.
ما انسان بی دین و بی خدا نداریم، حس کمال طلبی باعث می شود، هر کسی معبودی برای خود برگزیند و برای رسیدن به کمال خود، آن را بپرستد.
بنابراین می توانیم اذعان کنیم که همه انسان ها به نحوی خداپرست هستند، حتی پول پرست ها و شیطان پرست ها نیز معبودی برای خود دارند و به آن معتقد و علاقه منداند.
در سوره کافرون می خوانیم که پیامبر خدا (ص) به کافران می فرماید: لکم دینکم و لی دین. برای شما دینی است و برای من هم دینی است. یعنی من دین خود را دارم و شما دین خود را تبعیت می کنید.
تمام انسان ها از طریق آگاهی، باورمندی و گرایش به معبود است که به آرامش می رسند، زندگی برایشان معنادار و قابل تحمل می شود و با نزدیک شدن به آن، احساس کمال و خوشبختی می کنند.
خدای متعال انسان را یک موجود پرستشگر آفریده است و به او آموخته که از طریق پرستش به اهداف راهبردی و مهم زندگی خود برسند و همه انسان ها چه کافر و چه مومن از این قانون فطری تبعیت می کنند.
با این بیان به نقش پرستش در زندگی انسان پی می بریم و کاملا درک می کنیم که موضوع پرستش برای انسان بسیار راهبردی و سرنوشت ساز است.
تعریف عام پرستش:
هر هدف کلانی که شما در زندگی خود انتخاب می کنید و باور دارید که برای شما مفید و کمال آور است، مشکلات شما را حل می کند، نیازهای شما را برآورده می نماید و قلبا نیز آنرا دوست دارید، تصمیم جدی دارید به آن برسید و تمام تلاش خود را هم برای نزدیک شدن به آن به کار می گیرید، معبودی است که آنرا می پرستید.
بنابراین پرستش؛ دارای چند مولفه است:
1. هدف کلان:
هدف یا اهداف کلانی که برای رسیدن به آن اصرار داریم، در حقیقت همان معبودی است که به زندگی ما معنا و ارزش می دهد و برای رسیدن و نزدیک شدن به آن تلاش می کنیم.
یک انسان پرستشگر زندگی اش هدفمند و معنا دار است و با تمام قوا برای رسیدن به خدای خود تلاش می کند.
کسی که هدف و معبودی درزندگی خود ندارد و برای رسیدن به چیزی تلاش نمی کند، یک انسان پوچ گرا است، آدم های پوچ گرا زندگی شان بی معنا و بی ارزش است و حیران و بی هدف عمر خود را هدر می دهد.
اکثر کسانی که خودکشی می کنند برای این است که به پوچی رسیده اند و زندگی شان بی معنا شده است.
هدف و معبودی که قصد می کنیم به آن برسیم، هر چیزی می تواند باشد، به طور مثال می تواند پول باشد، قدرت باشد، شهرت باشد و مانند آن.
خیلی ها هدف و خدایشان پول و ثروت است و همین هدف به زندگی آنها معنا می دهد، پول پرستان کسانی هستند که به هر قیمتی شده می خواهند پول دار شوند و روی این موضوع تمرکز و برنامه ریزی می کنند و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار می گیرند.
البته پول پرستی غیر از کسب ثروت حلال است. کسانی که با نیت خداپرستانه مال حلال کسب می کنند و آنرا در جهت هدف کلان خود که رضایت خداوند است مصرف می نمایند، هرگز پول پرست نیستند.
بنابراین همه مردم برای رسیدن به ثروت تلاش می کنند، اما همه آنها پول پرست نیستند. همه ما شهوت داریم و آنرا ارضاء می کنیم، اما همه ما شهوت پرست نیستیم.
به کسی پول پرست و شهوت پرست و شهرت پرست و مانند آن گفته می شود که هدف کلان و آرمانی او در زندگی، رسیدن به پول و ثروت و شهوت و شهرت و مانند آن است.
ما دو نوع هدف داریم، کلان و خرد. همه اهداف برای انسان جنبه پرستشی دارند، اما اهداف خرد و متوسط برای رسیدن به اهداف کلان انتخاب می شوند.
انسان های مشرک ممکن است همزمان چند هدف راهبردی و کلان در زندگی خود داشته باشند و برای رسیدن به همه آنها تلاش کنند. مانند اینکه کسی آرزو و آمالش در زندگی این باشد که هم ثروتمند شود هم قدرتمند و هم شهرتمند و به چیزی جز رسیدن به این آرزوها فکر نکند.
اما انسان موحد و خداپرست واقعی کسی است که یک هدف کلان بیشتر در زندگی اش ندارد و همان هدف نهایی و آرمان زندگی او است و فقط برای رسیدن به آن تلاش می کند. هدف نهایی خداپرستان رسیدن به خدا و قرب الهی است.
برای انسان خداپرست تحصیل مال و ثروت و ارضای شهوت و کسب قدرت و شهرت و هر هدف متوسط دیگری که اختیار می کند، در راستای هدف نهایی توجیه می شود و عنوان خداپرستی به خود می گیرد.
اگر هدف نهایی که خداپرستی و قرب به خدای متعال هست را از زندگی انسان حذف کنیم، تمام اهداف متوسطی که انسان برای زندگی خود برمی گزیند، جایگزین هدف کلان می گردد و گمراه کننده و شرک آمیز خواهد شد.
این بحث همان بحث نیت و قصد است که یکی از مباحث عمده و کلان خداپرستی است و انسان را وارد مسیر توحید می کند. از نظر اسلام انسان باید یک مقصد و هدف در زندگی داشته باشد و آن قرب الی الله است، زیرا تنها از این طریق به کمال و سعادت می رسد.
2. ایمان عمیق:
ایمان، همان باور عمیق به مفید و موثر بودن هدف نهایی در جهت رفع مشکلات و نیازهای زندگی و رسیدن به کمال و سعادت است.
اگر انسان به این باور عمیق برسد که هدف کلانی که انتخاب کرده است، تمام نیازهای او را برآورده می کند و او را به کمال و شکوفایی و قدرت و موفقیت می رساند و منشا لذت و خوشبختی خواهد بود، در حیطه پرستش او قرار می گیرد.
3. عشق:
دوست داشتن آرمانی که می خواهیم به او برسیم، از مولفه های دیگر پرستش است. انسان کسی یا چیزی را که دوست ندارد، پرستش نمی کند. رابطه عاطفی با معبود یکی از مولفه های مهم پرستش هر معبودی است. در روایت داریم که هل الدین الا الحب. آیا دین جز دوست داشتن است.
4. اقدام عملی:
حرکت و تلاش عملی موثر برای رسیدن به معبودی که قصد نزدیک شدن به او را داریم، در قالب احکام عملی دین و مناسک عبادی یا آیین های مذهبی یا فنون علمی و راهکارهای روانشناختی یا جامعه شناختی یا هر کار دیگری که لازم است انجام دهیم تا به آن هدف برسیم، از مولفه های دیگر تحقق پرستش است.
کسی که حرکت و تلاشی برای رسیدن به معبود خود نمی کند یک انسان پرستشگر نیست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید